iliyajooniiliyajooni، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

شاهزاده ی شیرین ما

برف بازی

این چند روز به لطف خدا روزای پر باری بود و کلی برف اومد دفعه اولی که برف اومد مقدارش کم بود ولی مامان و گل پسر مامان رفتیم برف بازی جای بابایی خالی قربونت برم اینیکه با تعجب بهش ذل زدی آدم برفی کوچولومونه که چون برف کم بود نمیشد بزرگترش کرد و بار دومی که برف اومد خیلی زیادتر بود و همچنین برف بازیش هم بیشتر کیف داد آخه بابایی تا از شعبه اومد پیشنهاد داد بریم برف بازی و واقعآ 3 تایی کیفش بیشتر بود اینم آدم برفی سه نفرمون چه تفاوتی و اینم خواب بعد از برف بازی تو ماشین از خستگی تحمل رسیدن به خونه رو نداشتی     ...
21 بهمن 1392

چاشنیهای روزانه

اول از همه میخوام دوباره از جورابای خوشکلت عکس بذارم از روزمرگی های پسری بگم عاشق رفتن به اتاق مامانی و برداشتن قاب عکس و همچنین تلفن اتاق مامانی و شارژر لب تاب مامانی و دوستای جدید قرمز پوش البته اتفاقی - از راست شاهزاده ی شیرین ما - ثنا خانم -آقارضا و این هم مهمونی خونه ی جدید مانی جون آقا ایلیا و داداش ابوالفضل اینم اول صبح  که پسری تو یه دستش نون گرفته و با اونیکی دستش ماشینش چه باحالم تکیه دادی نفسی  و  این هم از نان آور خانه و مهمونیه خونه ی عمه جون و دلبستگیهای ایلیا و ابوالفضل وهمچنین مانی ...
21 بهمن 1392

تولد بهترین بابای دنیا مبارک

تو لد بهترین بابای دنیا مبارک وای که فقط خدا میدونه چقدر از وقتی گل پسری پیشمونه تولدا شیرین ترن. این کیک تولد بابایی که مامانی و ایلیا جون رفتن سفارش دادن طرح سیبیل کاملـآ مردونه اینم کادو تولد از طرف ایلیا جون و مامانی ...
21 بهمن 1392
1